هنگام دعای روزاری Cenacle، پروردگارمان ظاهر شد. با لبخند و شادی گفت: «والنتینا، در این دنیا شرارت زیادی وجود دارد، اما تکههای کوچک من همه جا برایم هستند. تکههای کوچک من در سراسر جهان که خیلی دوستشان دارم.»
او دستش را به سمت گروه دعا دراز کرد و گفت: «این یکی تکهٔ کوچک من است. از آنها بپرس آیا وقتی فرا رسد میخواهند وارد عصر جدید صلح من شوند؟ من آنها را قبول میکنم، اما باید تصمیم بگیرند که آیا میخواهند بیایند.»
من گفتم: "ای پروردگار! آنها خیلی خوشحال خواهند شد این را بشنوند."