ظهورات بانوی ما در لا سالت
1846، لا سالت-فالاو، فرانسه
مریم مقدس لا سالت در سال ۱۸۴۶ به دو کودک نزدیک روستای لا سالت-فالاو، ایزر فرانسه ظاهر شد. این دو کودک چوپان، ماری ملانی از صلیب و لا سالت (ملانیه کالوات) که پانزده ساله بود و مکسیم ژیرو که یازده ساله بود، گفتند که در شنبه ۱۹ سپتامبر حدود سه بامداد وقتی گاوهای خدمتکارشان را بر روی کوهی نزدیک روستای آلپین لا سالت چرا میکردند، یک "زن زیبا" درون نور روشنایی دیدند که از آفتاب دیرتر تابانده بود. این زن زیبا گریه کرده و به هر دو کودک نگاه کرد.
اولاً، «زن زیبا» نشسته است و سرش را با دستهای خود پشتیبانی میکند و گریه میکند، سپس برخاست و طولانی سخن گفت. او به آنها توضیح داد که چرا گریه میکند: بیدینی در جامعه غالب شدهاست، و از آنها خواست تا دو گناه بزرگ را اجتناب کنند که رایج شدهاند: توهین به خداوند و عدم احترام به روز یکشنبه، وقتی باید استراحت کرد و مراسم قداس مقدس شرکت کند. او پیشبینی میکند که اگر مردم تغییر نکنند، عذابهای وحشتناکی خواهد آمد، اما وعدهای از رحمت الهی برای کسانی دارد که راه خود را اصلاح کنند. در نهایت، از کودکان خواست تا دعا کنند، توبه نمایند و پیامش را به دیگران برساند.
مریم مقدس همچنین به کودک چوپان گفت که دست پسرش چنان قوی و سنگین است که اگر مردم نتوانند پشیمان شوند و قانون خداوند را رعایت کنند، او نمی�بر میتواند آن دست را نگه دارد. اگر این کار انجام نشود، آنها باید بسیار رنج بکشند. مردم به روز خدای خود توجهی نداشتند و در یکشنبهها بدون وقفه کار کردند. تنها برخی از زنان پیر در تابستان مراسم قداس مقدس شرکت میکردند. و وقتی زمستانی بود که هیچ کاری برایشان نبود، به کلیسا رفتند تا دین را مسخره کنند. پستاندن نادیده گرفته شد. مردم نمی�بر توانستند نام خداوند را بدون استفاده سبک بگویند. با عدم اطاعت و تجاوز از فرمانهای خداوند، دست پسر شما سنگینتر میشود.
او ادامه داد و پیشبینی کرد که یک قحطی وحشتناک و کمبود غذا برای آنها خواهد آمد. گفت که محصول پوتو سال گذشته به دلیل همین دلایل خراب شدهاست. وقتی مردم پوتوها فاسد را یافتند، بیشتر از قبل علیه نام خداوند لعنت کردند و توهین کردند. او به آنها گفته بود که در این سال نیز محصول دوباره خراب میشود، گندم و جو هنگام دانهبری تبدیل به گرده خواهد شد، بادامهایشان فساد خواهند کرد و انگورهایشان فاسد شدهاند.
در نوری که در آن ظاهر میشود و کاملاً سه نفر را احاطه کردهاست، منبع از یک صلیب بزرگ است که او بر سینهاش پوشیده و توسط چکش و کوبیدن محصور شدهاست. روی شانهاش زنجیر ای دارد و کنارش چند گل گلی وجود دارد. سر، کمربند و پاهای او نیز با گلهای گلی احاطه شدهاند. او لباس سفیدی به همراه یک روسری یا بندانی از یاقوت و پیشبندی طلایی پوشیدهاست. در آخر، «زن زیبا» بر روی شیبی بالا میرود و درون نور محصور میشود.
سنت ماری ملانین برای ما شرح میدهد که چگونه ظاهر شدن رخ داد: مکسیم خواسته بود من به او یک بازی نشان دهم. وقت خیلی پیش از ظهر بود و گفتم باید گلها را جمع کنیم تا «بیهشت» بسازیم. هر دو شروع کردیم کار. زودا زودی بسیاری گلهای رنگین مختلفی گرد آوردهبودیم. صداهای آنجلوس از شهر کوچک شنیده میشد، زیرا آسمان آرام و بیابری بود. پس از دعا کردن به خدا آنچه که میدانستیم، گفتم باید گاوهاشون را به یک میدان باز کوچکی نزدیک تپهای ببردیم که سنگهایی برای ساختن «بیهشت» داشت. گاوهایشون را به مکان مشخص بردهبودیم و فوراً ناهار سادهاشون را خوردیم. سپس شروع کردیم تا سنگها جمع کنیم تا خانه کوچکشان بسازیم؛ آن شامل طبقه اولی بود که آنرا مسکن ما مینامیدیم، و یک طبقه دیگر که «بیهشت» نامش بود. این طبقه با گلهای رنگین مختلف تزئین شدهبود و گردن بندهایی از ساقه گلها آویزان بودند. «بیهشت» را سنگ وسیعی پوشاندهبودیم که آنرا گلهایی پوشانیدهبودیم. اطرافش نیز گردن بندی گلآرایی کردهبودیم. وقتی به پایان رسید، آنرا نگاه کردیم. خواب ما غلبه کرد و دو قدم از آنجا دور شدیم و روی چمن خفتهشدیم. زن زیبا بر «بیهشت» نشست بدون اینکه آن را فرو ریزد.
به هوش آمدن و گاوهاشون ندیدهبودم، مکسیم را صدا زدم و به تپه بالا رفتم. دیدن که گاوهایشون آرام آنجا خوابیدهاند، پایین آمدهام و مکسیم بالا رفته بود، وقتی ناگهان نور زیبایی دیدم که روشنتر از خورشید میدید و نمیتوانستم این کلمات را تقریباً بیان کنم:
«ماکسیم، ببین آنجا؟ آه! خدای من!» در همان لحظه چوبی که دستم بود رها کردم. ندانستم چه لذت به آن زمان غرق شد اما احساس کشیده شدن میکردم، عجیب و حیرتانگیز از عشق پر شدهبودم، و دلم خواستار این بود تا سریعتر بپیدا شود از آنچه که میتوانستم بروم. با چشمهای ثابت روی نور ساکن نگاه کردم، و به آن صورت که نور باز شد، دیگری را دیدم که روشنتر تابیدهامد و حرکت میکرد، و در آن نور زن زیبایی نشستهبود بر «بیهشت»، سرش را دستهایش نگه داشته بود. زن زیبا بالا آمد، دستهایش کمی از هم جدا کرد، به ما نگاه کرد، و گفت:
«قریب شوید، فرزندان عزیزم، ترس نداشته باشید، من اینجا هستم تا اعلام مهمی برای شما داشته باشم.»
به خاطر این کلمات محبتآمیز و نرم، من میخواستم به سوی او پرواز کنم و دل من میخواست برای همیشه در کنارش بماند. وقتی نزدیک زیبای زن قرار گرفت - روبرو با او، کمی سمت راست - شروع کرد سخن گفتن و اشکها نیز از چشمهای زیبایش جاری شد.
"اگر مردمم تسلیم نشوند، مجبور هستم دست پسرم را رها کنم. آنقدر قوی و سنگین است که دیگر نمیتوانم آنرا بازدهم. مدت زیادی برای شما درد کشیدهام! اگر میخواهم پسرم از شما دور نشود، باید به او بیپایان درخواست بکنم. اما شما توجهی به این نکردهاید. چه قدر هم بخواهید و چه قدر هم کنید، هرگز نمیتوانید جبران کرد آنچه برایتان انجام دادهام.
شش روز را برای کار دادن به شماست دادم، هفتمین روز را برای خودم محفوظ کردهام، اما آنرا به من نخواهند داد. این است که دست پسرم چنین سنگین شدهاست. سوارکاران نمی喋ن بدون ذکر نام پسرم در لعنتهایشان. هر دو چیز باعث میشود دست پسرم چنان سنگین باشد.
اگر محصول خراب شود، تنها گناه شماست. آنرا به شما سال گذشته با سیبزمینی نشان دادم و توجهی نکردید. برعکس، وقتی آنها را فاسد یافتید، لعنتها بیان کردید و از نام پسرم استفاده نمودید. سیبزمینیان همچنان فساد خواهند خورد و تا کریسمس هیچکدام باقی نخواهد ماند.
اگر گندم دارید، آنرا کاشت نکنید. همه آنچه که کاشتهاید حیوانات میخورند، و آنچه رشد کند به گرد و غبار تبدیل خواهد شد وقتی محصول برسد. قحطی بزرگی خواهیم داشت. قبل از آمدن قحطی، کودکان زیر هفت سال سردخوری خواهند کرد و در بازوهای کسانی که آنها را حمل میکنند مردهاند؛ بقیه با قحطی پشیمان خواهند شد. گردوها نابود شده و انگورها فاسد خواهد شد."
زیبای زن که من را خوشحال کرد، برای یک لحظه از گوشم دور بود; اما دیدم او همچنان با زیباترین لبی خود به آرامی حرکت میکرد مانند اینکه سخن میگفت. ماکسیمن در آن زمان رازش دریافت کرد. سپس مریم مقدس برام برگشت، با من گفت و رازی را برای من آشکار ساخت که فرانسوی بود. این است راز همانگونه که او به من نشان داد:
راز لا سالت
ملانی، آنچه حالا میگوم تا زمانی رازی نیست. میتوانید آنرا در ۱۸۵۸ منتشر کنید. (این سال ظهور مریم مقدس به سنت برنارد در لوردز است)
1. کشیشان و روحانیون پسرم، به دلیل زندگی بدشان، بیاحترامیشان در جشنهای مقدس و نافرمانیشان از خداوند، عشق شان به پول، افتخار و لذتها تبدیل شدهاند به گودالهای نجاست. بله، کشیشان انتقام را برانگیختهاند و انتقام بر سرشان است.
2. واوای کشیشان و مردم خداوندی که با نافرمانیشان و زندگی بدشان پسرم را دوباره صلیب میکنند! گناهان کسانی که به خداوند وقف شدهاند آسمانها را فریاد زده و انتقام را برانگیختهاند، و اینک انتقام در درهای شان است، زیرا کسی باقی نیست تا برای مردم بخشش و آمرزش بخواهد. دیگر هیچ روحی بزرگوار نیست، کسی هم نمی�باید قربانی بیعیبی را به ابدی برای جهان تقدیم کند. خداوند دنیا را با یک عذاب غیرمعمول مجازات خواهد کرد. واوای ساکنان زمین! خداوند غضب خود را تمام میکند و کسی قادر نخواهد بود از این بسیاری بدیها فرار کند.
3. رهبران قوم خداوند دعا و توبه را نادیده گرفتهاند، و شیطان ذهنشان را تاریک کردهاست. آنها تبدیل شدهاند به ستارههای گمراه که مار قدیم با دمش آنها را میکشد تا نابود شوند. خداوند اجازه خواهد داد مار قدیمی تقسیمات بین حاکمان و خانوادهها ایجاد کند. مجازاتهای جسمی و معنوی خواهند شد. خداوند انسان را رها کرده و عذابهایی فرستادهاست که بیش از سیوپنج سال ادامه دارد.
4. جامعه در آستانه بزرگترین فاجعهها و رویدادهای ترسناک است. باید انتظار داشته باشد تا با عصای آهنی حکومتی شود و جام غضب خداوند را نوشد.
5. نائب پسرم، پاپ عالیترین پیوس نهم، پس از سال ۱۸۵۹ رم را ترک نکند، بلکه محکم و بزرگوار باشد، با اسلحههای ایمان و عشق مبارزه کند. من همراهش خواهم بود.
6. از ناپولئون هشدار دهید، قلب او دزدیدهاست و وقتی میخواهد هم پاپ و هم امپراتور باشد، خداوند سریعاً خود را از وی دور خواهد کرد. مانند آن عقاب است که هرگز نمی�باید بالاتر پرواز کند، اما بر شمشیری سقوط خواهد کرد که قصد داشت با آن مردم را مجبور به تسلیم کند.
7. ایتالیا برای طمع خود مجازات میشود، زیرا خواستهاست از زیر یوغ خداوندان خدایان بیرون بیاید؛ هم اینک جنگی خواهد شد و خون در همه جا جاری است. کلیساها بسته شده و توهینآمیز خواهند بود، کشیشها و روحانیون تعقیب خواهند شد; آنها کشته میشوند و مرگ سختتری دارند. بسیاری از ایمان خود دور خواهند زد و تعداد زیادی کشیش و روحانی که دین حقیقی را خیانت کردهاند زیاد خواهد بود؛ حتی بین آنان اسقفان هم هست.
8. پاپ باید از کارکنان معجزهجویان احتیاط کند، زیرا زمانی رسیده که در آسمان و هوا عجیبترین معجزات انجام خواهد شد.
9. در سال 1864، لوسیفر از جهنم با تعداد زیادی شیطان آزاد میشود؛ آنها ایمان را به تدریج حتی در کسانی که برای خدا تقدیس شدهاند نابود خواهند کرد. آنان آنها را چنان کور خواهد ساخت که مگر توسط نعمت خاصی، روح این فرشتگان شرور را پذیرفته و بسیاری از خانههای مذهبی کاملاً ایمان خود را از دست میدهند و تعداد زیادی جان به گم ریخته میشود.
10. کتابهای بد در زمین فراوان خواهند بود و روحان تاریکی نفرت جهانی علیه همه چیزهایی که خدا خدمت میکنند را گسترش خواهد داد و بر طبیعت قدرت زیادی خواهند داشت. کلیساها برای عبادت این روحها وجود دارد. برخی از افراد توسط این شیطانهای شرور به مکانهای دیگر منتقل خواهند شد تا کشیشان، زیرا آنها توسط روح خوب انجیل هدایت نمی�یده میشوند که یک روح خشنودی، محبت و شوق برای جلال خدا است.
11. مردگان و عادلها زنده خواهند شد (یعنی این مردگان ظاهراً مانند آن روحوان عادل که در زمین زندگی میکردند، به منظور بیشتر فریب دادن مردان)؛ این مردگانی که ادعا میکنند دوباره زنده شدهاند هیچ چیز دیگری نیست مگر شیطان با چهرهاش و انجیل دیگری را علیه انجیل عیسی مسیح اعلام خواهند کرد، وجود آسمان و روح دوزخها را انکار کرده و همه این روحوان به نظر خواهد رسید که در بدنهای متحد هستند). معجزات فوقالعادهای در هر جا دیده میشود زیرا ایمان واقعی خاموش شده است و نور کاذب جهان روشنایی دارد. وحشت برای امیرکلیساهایانی که تنها به جمعآوری ثروت، حفاظت از قدرت خود و فرمانروایی با غرور اختصاص دادهاند!
12. نائب پسرم بسیار رنج خواهد برد زیرا برای مدتی کلیسای مسیحی تحت تعقیب شدید قرار میگیرد: این زمان تاریکی است، کلیسا در بحران سختای قرار دارد.
13. پس از فراموشی ایمان مقدس خدا، هر فرد خواهش خواهد کرد خود را اداره کند و بر دیگران برتر باشد. فقیرانی مدنی و روحانی نابود میشوند، نظم و عدالت زیر پا گذاشته میشود. همه چیزهایی که دیده میشود قتل، نفرت، حسد، دروغ و اختلاف است، بدون هیچ محبت برای وطن یا خانوادهای.
14. پاپ مقدس بسیار رنج خواهد برد، من با او تا پایان هستم تا قربانیاش را بپذیرم. شرورها اغلب تلاش خواهند کرد که زندگیاش را به خطر بیاندازند بدون اینکه بتوانند روزهایش را تمام کنند؛ اما نه او و نه جانشینش (که زمان زیادی نخواهد داشت) پیروزی کلیسای خدا را نمیبیند.
15. حکام همه یک برنامه مشترک خواهند داشت که حذف و نابود کردن هر اصل مذهبی است تا جاده برای مادیگرایی، بیخدائی، روحپرستی و تمام انواع فسادها باز شود.
16. در سال ۱۸۶۵، ناپاکیها در مکانهای مقدس دیده خواهند شد. در صومعهها، گلهای کلیسا فاسد شده و شیطان پادشاه دلها خواهد بود. آنهایی که مسئولیت جامعههای مذهبی را بر عهده دارند باید به مردمای که میخواهند پذیرا شوند دقت کنند زیرا شیطان همه شرارت خود را برای معرفی افراد گناهکار به طریقههای مذهبی استفاده خواهد کرد، چون بیترتیب و عشق به لذت در سراسر زمین گسترش پیدا خواهد کرد.
17. فرانسه، ایتالیا، اسپانیا و انگلستان با یکدیگر جنگ خواهند داشت؛ خون در خیابانها جاری خواهد شد؛ فرانسوی علیه فرانسوی، ایتالیایی مقابل ایتالیایی مبارزه خواهند کرد و سپس یک جنگ عمومی بسیار ترسناک رخ داده و برای مدتی خدا از فرانسه و ایتالیا فراموش میشود زیرا انجیل عیسی مسیح دیگر شناخته نمی喚ده. شرور همه شرارت خود را توسعه خواهد داد، مردان یکدیگر را در خانههایشان کشتاری خواهند کرد.
18. با اولین ضربه شمشیر برقآسا او، کوهها و تمام طبیعت از شگفتی لرزید زیرا بیترتیب و گناهان انسانها سقف آسمانی را سوراخ خواهد کرد. پاریس به خاکستر تبدیل شده، مارسیل در زمین فرو ریخته میشود، چندین شهر بزرگ توسط زلزلههای شدید لنگر انداخته و دفن خواهند شد. همه چیز از دست رفته تلقی میگردد. هیچچیز جز قتل دیده نمی喚ده خواهد شد، فقط صدای سلاحها و لعنت گوش داده خواهد شد. عادلان بسیار رنج خواهند کشید؛ دعاهایشان، تعزیراتشان و اشکهایشان به آسمان بالا خواهد رفت و همه مردم خدا از بخشش و رحمت درخواست میکنند و کمکم را طلب کرده و میانجیگری من را خواستار هستند.
19. سپس عیسی مسیح، در یک عمل عدالت و رحمت خود نسبت به عادلان، فرشتگانش را برای کشتن همه دشمنانش فرستاده خواهد کرد. با سرعت برق، تعقیبکنندگان کلیسای عیسی مسیح و تمام مردان که برده گناه هستند نابود خواهند شد و زمین مانند بیابان میشود.
20. سپس صلح برقرار خواهد شد؛ آشتی خدا با انسان. عیسی مسیح خدمت شده و جلال یافته خواهد بود. خیرخواهی در همه جا شکوفا خواهد شد. پادشاهان جدید دست راست کلیسا خواهند بود که قوی، متواضع و پرهیزگار، فقیر، زحمتکش و تقلیدکننده از فضایل عیسی مسیح میشود. انجیل در همه جایگاهها تبلیغ شده و مردان پیشرفت بزرگی در ایمان خود خواهند داشت زیرا بین کارگران عیسی مسیح وحدت وجود دارد و چون مردم با ترس خدا زندگی میکنند.
۲۱. این صلح میان مردان طولانی نخواهد بود: بیست و پنج سال از فراوردههای فراوان، ما را به فراموشی میاندازد که گناهان انسانها علت همه بدیهایی است که بر زمین رخ میدهد.
۲۲. پیشرو ضد مسیح با یک ارتش متشکل از بسیاری از ملتها علیه مسیح حقیقی، تنها نجاتدهنده جهان مبارزه خواهد کرد؛ او خون زیادی ریخته و قصد دارد عبادت خدا را که خود را خدای میداند نابود کند.
۲۳. زمین با همه گونههای آفتها مجازات خواهد شد (به جز طاعون و قحطی که عمومی خواهند بود)، جنگهایی تا آخرین آن وجود دارد که سپس توسط ده پادشاه متحد شده به ضد مسیح انجام میشود، که تمام طرحهای یکسان دارند و تنها کسانی هستند که جهان را اداره میکنند.
۲۴. قبل از اینکه این اتفاق بیفتد، نوعی صلح دگرگون در دنیا وجود خواهد داشت. هیچ فکر دیگری به جز سرگرمی نخواهد بود و بدکاران در همه گونههای گناهها غرق خواهند شد. اما فرزندان کلیسای مقدس، آنهایی که ایمان دارند، تقلیدی من واقعی هستند، در عشق خدا و فضایل محبوبترین من رشد میکنند. مبارک باشند روحانیتهایی که توسط روح القدس هدایت شدهاند! با آنها تا زمانی که زمان کامل شود جنگ خواهم کرد.
۲۵. طبیعت برای انتقام از مردان فریاد زده و در انتظار آنچه به زمین گناهکار میافتد، ترسناک است. لپ زنی، او زمینی که خود را خدمتکننده یحیای مسیح معرفی کردهاست و درون خود عبادت میکند. لپ زنی زیرا خدا تو را به دشمنش سپرده؛ مکانهای مقدس فاسد شدهاند; بسیاری از صومعهها دیگر خانهٔ خداست بلکه آسمودئوس و گروه اوست.
۲۶. در این زمان ضد مسیح توسط یک راهبه عبری، ویرجین دگرگون که با مار قدیم ارتباط دارد، پدرش اسقف است. هنگام تولد بلههای بیاحترامی میپوشاند، دارای دندان خواهد بود، به عبارت دیگر ناپاک خواهد بود. او خواهران و برادران دارد که اگرچه مانند خودش نیستند اما شیطانها هستند و فرزندان شر هستند. در سن دوازده سالگی با پیروزیهایی خشن توجه را جلب میکند. زودتر از آن سر یک ارتش بزرگ قرار گرفتهاست که توسط لشکرهای جهنم کمک شدهاند.
۲۷. تemptations تغییر خواهند کرد. زمین فقط محصول بد تولید خواهد کرد. ستارگان حرکتهای منظم خود را از دست میدهند. ماه تنها نور قرمز ضعیفی منتقل خواهد کرد. آب و آتش حرکات تشنجی ایجاد کرده و زلزلههایی وحشتناکی که کوهها و شهرهای کامل را بلعیدهاند، خواهند بود.
۲۸. رم به ایمان خود خیانت خواهد کرد و مرکز ضد مسیح شود.
۲۹. شیاطین هوا در زمین و آسمان عجایب بزرگی انجام خواهند داد، و ضد مسیح آنها را بیشتر از پیش منحرف میکند. خدا به خدمتگزارانش که ایماندار هستند و مردان نیکخواه نگهبان خواهد بود. انجیل همهجا اعلام خواهد شد، تمامی ملتها و تمام ملل حقیقت را بشناسد!
۳۰. به زمین یک دعوت فوری میکنم: من پیروان واقعی خدا زنده که در آسمان سلطنت دارد فراخواندم. من تقلیدان راستین از مسیح انسان شده، تنها نجاتدهندهٔ حقیقی بشر را فراخواندم. فرزندانش را فراخواندم، کسانی که بهطور کامل خودشان را برایم تقدیم کردهاند تا آنها را به پسر الهیم برسانم؛ کسانی که من آنها را در بازوهایم حمل میکنم، چنانکه گویند; کسانی که در روحم زندگی میکنند؛ سرانجام، فراخواندم رسولان آخرالزمان، پیروان وفادار عیسی مسیح که با بیاعتنایی به دنیا و خودشان، در فقر و تودهٔخواهی، سکوت، دعا و تنبیه، پاکدامی و اتحاد با خدا، رنج و ناشناخته بودن جهان زندگی میکنند. وقت آن است تا بیرون برید و زمین را روشن کنید. بروید و نشان دهید که فرزندان محبوبم هستید. من همراه شما و در شما هستم، چقدر ایمان شماست نوری که روزهای بدبختی اینروزها را برایتان روشن کند. شوقتان باعث شود تا به شکوه و افتخار عیسی مسیح گرسنه باشید. با فرزندان نور، شمار کمِ شما که هنوز دیدار دارید جنگ خواهم کرد، زیرا زمانهای زمانی رسیدهاست، پایان آخرالزمانها.
۳۱. کلیسا غروب خواهد کرد، جهان در اضطراب قرار دارد. اما نگاه کنید، حنوک و الیاس میآیند، پر از روح خدا؛ آنها با قدرت خدا سخن خواهند گفت و مردان نیکخواه به خدا ایمان خواهند آورد و بسیاری از جانها آرامش یابند. آنها پیشرفت بزرگی را با قوت روحالقدس تجربه خواهند کرد و خطاهای شیطانی ضد مسیح را محکوم میکنند.
32. وای بر ساکنان زمین! جنگهای خونین و قحطیها، وباها و بیماریهای عفونی به وجود خواهند آمد؛ بارانهایی از سیل حیوانات وحشی که شهرها را لرزانده خواهد شد، زلزلههایی که کشورهایی را بلعید. صداهای در هوا شنیده میشود، مردان سر خود را بر دیوارها میکوبند، مرگ را طلب میکنند و مرگ شکنجهشان خواهد بود. خون همهجا جاری است. کیست که پیروز شود اگر خدا زمان آزمون کوتاه نکرده باشد؟ خدا با خون، اشکها و دعاهای عادلانه راضی خواهد شد. انوخ و الیاس شهید خواهند شد. رم کافر نابود میشود. آتش از آسمان سقوط کرده سه شهر را سوزانده است. کل جهان به ترس پر شدهاست و بسیاری اجازه خودرا دادهاند که فریب خورده باشند زیرا مسیح حقیقی را که میان آنان زندگی کرد، عبادت نکرده بودند. زمان رسیدهاست، آسمان تاریک میشود، تنها ایمان زنده خواهد ماند.
33. اکنون زمانی است که بیابان باز شود. نگاه کنید به پادشاه تاریکی. نگاه کنید به حیوان با زیرمجموعههایش، ادعا میکند نجاتدهنده جهان است. او با غرور از هوا بالا خواهد رفت تا به آسمان برسد؛ توسط نفس فرشته بزرگ مایکل پایین افتاده و سقوط کردهاست. زمین که سه روز در حال تکامل بود، شکاف خود را باز میکند، پر از آتش، و برای همیشه همراه همه بیابانهای جهنمش فرو ریخته شده است. سپس آب و آتش زمین را پاکسازی خواهند کرد و تمام کارهای غرور انسانی را سوزانده خواهد شد؛ خدا خدمت کرده و مجید خواهد شد.
پس از پنج سال تحقیق، اسقف گرنوبل، فیلیبرت دو بریارد، اعتراف کرد که ظاهر شدن قابل قبول است. عبادت به مریم مقدس لا سالت توسط پاپ پیوس نهم مقدس تأیید شد.
رازهای باریکهٔ مقدس: کودکان چوپان تایید کردند که دو رازی آنها بهطور جداگانه در محل ظاهر شدن چند روز بعد، ۲۵ سپتامبر ۱۸۴۶، فاش شدهاست، اگرچه مریم مقدس به آنان گفته بود تا سال ۱۸۵۸ صبر کنند و آنها را آشکار نکنند. این دو اسرار در سال ۱۸۵۱ به پاپ پیوس نهم مقدس ارسال شد.
دو نسخه از راز ملانی وجود دارد، یکی که خودش در سال ۱۸۵۱ نوشته است و دیگری که توسط همان نویسنده در سال ۱۸۷۹ در لچه ایتالیا با اجازه اسقف آن شهر منتشر شده است.
رازی که مریم مقدس به ماکسیمین آشکار کرد: "اگر مردم من همچنان اینگونه ادامه دهند، آنچه اعلام کردهام زودتر اتفاق میافتد؛ اگر کمی بهبود یابند، آن را کمی دیرتر خواهیم دید. فرانسه جهان را فاسد ساخته است; روزی مجازات خواهد شد. ایمان در فرانسه خاموش خواهد شد: سه چهارم فرانسویان دیگر دین خود را انجام نمی�ده و قسمت باقیماندهاش به صورت سطحی آنرا اجرا میکنند. بعداً، ملل تبدیل شده و ایمان دوباره همه جا زنده خواهند شد. یک کشور بزرگ در اروپا شمالی که اکنون پروتستان است، تبدیل خواهد شد، و با کمکش ملتهای دیگر جهان نیز تغییر دین خواهند کرد. قبل از این اتفاق، در کلیسا و هر جایی آشفتگی بزرگی وجود دارد. سپس پاپ مقدس ما مورد تعقیب قرار میگیرد. جانشین او یک رهبر گلهایست که هیچکس انتظار ندارد. بعداً صلح عمیق خواهد بود اما کوتاهمدت است. یک بیانسانی به آن توهین خواهند کرد. همه آنچه گفتهام در قرن دیگر اتفاق خواهد افتاد."
نمیدانیم که این آشکارههای اسرارآمیز چه تأثیری بر پاپ گذاشته است. اختلاف نظر وجود داشت و بحث میشد که آیا راز شناختهشده در سال ۱۸۷۹ دقیقاً همان چیزی بود که به پوپ پیوس نهم در سال ۱۸۵۱ اعلام شدهبود. کوره مقدس آرس برای مدتی دربارهٔ ظاهرشها تردید کرد، اما بعداً آنرا فوقالعاده تشخیص داد؛ سنت ماکسیمین چندین بار او را دید. پاپ لئو سیزدهم به رؤیای ملانی رسید و نسبت به وی بسیار خوشقربان بود و تمام محتواهای راز را میدانست. در سال ۱۹۱۰، هنگامی که پوپ پیوس دهم یک گزارش از زندگی سنت ملانی خواند، گفت: "لا نوسترا سانتا!" و دستور شروع فرایند تقدیسش را داد.

مقام مقدس لا سالت از بالا
ظاهر مریم در لا سالته پیشدرآمدی برای سری از هشدارهای مریمی دربارهٔ دعا، توبه، تعويض و تبدیل بود. در ۱۸۵۸، مادونا به عنوان بیداغه در لورد ظاهر شد و یک چشمه جاری کرد؛ در ۱۸۷۱، او به آسمان در پونتمین (لا سالته) نوشت. در ۱۹۱۷، بهعنوان ملکه تسبیحها، خورشید را مانند چرخ آتشی میچرخاند در فاتیما، و غیره. مکان نعمت در آلپ ساووی از گرنوبل روی جاده ناپلئون با حرکت جنوب شرقی از ویسیله، لا مور تا کور (۷۰ کیلومتر) قابل دسترسی است.

در نوزدهم سپتامبر ۱۹۷۱، در صد و بیست و پنجمین سالگرد، پروردگار به آن زمان رؤیای Clemente Domínguez گفت: "آه! اگر فقط توجهی به پیامهای داده شده در لا سالته شد میشد! چه مقدار از مشکلات جلوگیری میشد! فقرت انسانیت که به سوی حفره حرکت میکند! و اندیشید که من سخاوتمند هستم و فوراً بخشش میکنم اگر تنها بخواهید بخشش کنید! اما لازم است شما خود را ستیزدهاید تا بتوانم شما را ببخشیم. دل من آماده برای بخشش است. اما با غرورمندان نیز عدالت میجویم و آنها را ستیزه دارم."

در بیست و پنجم سپتامبر ۱۹۷۱، مریم مقدس به او در لا سالته گفت: "پسرانی عزیز من، از زیارت شما به این مکان مقدس در لا سالته تشکر میکنم ... انسانیت گمشده است! آن را غرور گرفته و از سنتهای خوب دور شدهاست. پشت خود را بر مادر آسمانیش گذاشتهاست. من مریم مقدس، مادر خدا، مادر بشریت هستم با خون بسیار قیمتی که عیسی در صلیب ریخت. بشر به کورکوری پیش میرود، توسط چوپانیان شیطانی هدایت میشود، چوپانیان که از گوسفندانشان نگهداری نمی�دهاند، چوپانیان که زندگی خود را وقف لذتهای دنیوی کردهاند، چوپانیان بیدین، یعنی کاردینالها، اسقفها، کشیشها، راهبها و راهبههایی که به سوی رعیتشان وظیفهمند عمل میکنند. دنیا در وضعیت متفاوتی بود اگر پیامهای من را که در این مکان مقدس دادم شنیدند، آشکار کردند و دنبال کردند. اما بیشتر آنها باور نکردند، برخی از آنها با آنان مخالفت کردهاند، و بعضی دیگر نیز به آنها توجه نکرده بودند."
اینجا در لا سالته بسیاری از بدیهایی را که بر کلیسا و جهان میآمد اعلام کردم. آنها دقیقاً مانند آنچه گفته شدهاست رخ دادهاند و دیگران نیز سرانجام اتفاق خواهد افتاد. همه چیز تکمیل خواهد شد، بله، حتی تا آخرین کلمهای که اینجا در مکان مقدس گفتم. شما میتوانید از فاضلابهایی که آن را در لا سالته در قرن گذشته اعلام کردم دیدن کنید. بسیاری کشیشها برای ازدواج ترک مزار و زندگی با زن خود را انتخاب کردهاند. آیا نمی�دهد که این نقض عهد نیست؟ ویه به کسی که دستش بر آهنر میگذارد و پشت سر نگاه کند! هر کس که کشیش شود، طبق نظم ملکیزدک مقدس شدهاست و همیشه کشیش خواهد بود. پس از مرگ نیز همچنان کشیش در مکانی است که برای آن منصوب شد. من قبلاً به خاطر بدیهایی که باید بیاید آنجا گریه کردم. دیدم چگونه قدیسترین مقدسالایذهٔ مزار توسط کسانی توهین میشود، خون بربنهٔ الهی حتی توسط کشیشها با شرمساری داغداخته خواهد شد، زمانی خواهد آمد که در هنگام کمیون احترام کافی نشان داده نخواهد شد."
زمانی رسیده که عیسی مسیح از مردم رد و ناپسند شده باشد. فرستادگان خداوند اکنون به گونهای آن را اداره میکنند، بدون احترام و تعظیم. فرزندان من، باید بدانید که عیسی مسیح با احترام، جمع شدن درونی، پرستش و وفاداری به خدای خود پذیرفته شود. بهترین رفتار این است که زانو زده شده باشد، پیش از عظمت یسوع مسیح خم میشود زیرا او زندگیاش را برای رهایی بشر داد، بدن خودش را خورده و خون خودش را نوشیده تا نعمتهایش را تقسیم کند و رحمتش را بخشاید... بشریت!
یسوع مسیح اکنون به تدریج از تابوتها خارج میشود! در برخی شهرها تنها در چند کلیسا یسوع مسیح در مقدسترین قربانی حضور خواهد داشت، زیرا بسیاری از آنهایی که خود را فرستادگان خداوند معرفی کردهاند عضو فراماسونی هستند و دیگر دروناً تقدیس نمی�برند. بشریت همیشه کلمات من به رؤیایهایم اینجا در لا سالت قرن گذشته یاد میکند، چون همه آنها حقیقت خواهند شد.
اما زیرا که مادر شما هستم، تمام کسانی را که به من آید محافظت خواهم کرد. همیشه به شما تکرار میکنم، شما را حفاظت خواهم کرد، در بر خود گیرند و با پرده مقدس خودتان پوشانده خواهیم شد. از دشمنتان دفاع خواهم کرد. درباره رویدادها پیشرو نگران نباشید، زیرا من همراه شماست در لحظات ترسناکترین. مادر آسمانی شما از شما غایب نخواهد بود، همانطور که هنگام صلیبی نبود. او توسط همه رها شد اما مادرش آنجا بود، مانند اینکه شما را دارم...
به تعداد زیادی به مکان مقدس در ال پالمار د ترویا اسپانیا بیایید، جایی که اکنون برای برخی گناهکاران فقیر و ساده ظاهر میشوم. در آن جا مردم با شدت برای تمام بشریت دعا میکنند و از آنجا نعمتهای فراوان برای کلیسا و جهان جاری خواهد شد... به وسیله ظهورهای کنونی من در ال پالمار د ترویا اسپانیا، کلیسا و دنیا نجات خواهند یافت. این ساعت تصمیمگیرنده برای غضب پدر است، و این مکان در پالمار مانع غضب الهی از طریق دعاها بسیار و پرستشگرانه، همچنین قربانیها و تعزیه خواهد شد. همه کسانی که به پالمار میروند در آخر زمان روشنایی خواهند یافت؛ آنها با عدالت راه خواهند رفت اما باید خیلی متواضعاً بپرستند، زیرا بیشتر توسط دشمن مورد حمله قرار خواهند گرفت.
در لا سالت، مریم مقدس به خطرات نزدیک شده اشاره کرد و به مردم مسیحی نشان داد چگونه از آنها جلوگیری کنند. وقتی پیشبینی شد که حقیقت خواهد بود و فراروم از روم نزدیک میشد، مریم مقدس در پالمار ظاهر شد تا کلیسا آخرین فرصتی برای نجات بدهد و یک مکان پناهگاهی برای کسانی فراهم کند که به پسر الهی خود وفادار هستند.

مریم مقدس، به عنوان ماریام لوردز در ۲۸ ژانویه ۱۹۷۱ گفت: "ببینید چه راههایی را برای این رؤیادار (کلمنتو دومینگوئز)، پسر من، میسازم: او را به زیارتگاههای مریامی و مکانهای حج فرستادم، همچنین به جایهای مقدس که در آنها ظاهر شدن آسمانی رخ داده است. بدین طریق شما را آموزش میدهم که باید بین حامیان ظهورات وحدت وجود داشته باشد. هیچکس در جهان توانایی مانع از خدا برای نشان دادن قدرت مطلق خود در یک مکانی خاص ندارد. با این کار میخواهم به شما بگویم که همانگونه که در لوردز ظاهر شدم، در فاتیما و همچنین لا سالته، پونتمین، برتانی، گوادالوپه، ساراگوسا، گراباندال، ال پالمار د ترویا و بسیاری از مکانهای دیگر نیز ظاهر شدم."